نتایج جستجو برای عبارت :

پرسشی که تامس کوهن آن را تحمل نکرد.

موریس در مورد سوالی که کوهن را عصبانی کرد می‌نویسد:
از او پرسیدم:" اگر پارادایمها واقعا قیاس‌ناپذیر باشند، چگونه تاریخ علم
ممکن است؟ آیا ما گذشته را تنها در پرتو زمان حاضر تفسیر نمی‌کنیم؟ آیا گذشته خارج
از دسترس ما نیست؟ در این فکر بودم که" هر یک از ما چگونه می توانیم بدانیم که
ماکسول چه افکاری داشت؟ و گفتم." مگر کسی که خود را خدا بداند؟ خودبزرگ‌بینی
که فلسفه‌ای را می‌سازد و معتقد نیست که خودش باید پیرو آن باشد.» او سرش را با دستانش
گرفت و گ
دانلود کتاب صوتی وضعیت آخر اثر تامس ای هریس 
دانلود کتاب صوتی وضعیت آخر اثر تامس ای هریس
حجم:96 مگابایت تعداد فایل:6 فایل صوتی خلاصه کتاب کتاب صوتی laquo;وضعیت آخر raquo; اثری از laquo;تامس ای هریس raquo; روان zwnj;پزشک مشهور آمریکایی است. عنوان این کتاب در زبان انگلیسی laquo;من خوب هستم- شما خوب هستید raquo; می zwnj;باشد. کتاب صوتی وضعیت آخر به شرح پژوهش zwnj;هایی پرداخته که ...
دریافت فایل
دانلود بهترین ترجمه کتاب وضعیت آخر pdf
دانلود رایگان کتاب وضعیت آخر – اثر تامس ای. هریس
کتاب وضعیت آخر,وضعیت آخر اثر تامس ای. هریس,وضعیت آخر,ماندن در وضعیت آخر,کتابی فوق العاده محبوب و خردمندانه نویسنده تامس هریس مترجم اسماعیل فصیح,دانلود رایگان کتاب وضعیت آخر,کتاب وضعیت آخر کتابی ست روانکاوی به زبان ساده,دانلود رایگان کتاب وضعیت آخر, دانلود رایگان کتاب وضعیت آخر pdf, دانلود پی دی اف کتاب وضعیت آخر
کتاب
وضعیت آخر (I’m OK, You’re OK) اثر تامس ای هری
نویسنده :
دارم فراموشش می‌کنم تا به امروزه رسیدگی کنم ولی اگر هم نشد دیگر حتما قسمت و حکمت نیست.
 
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیام
پنجره را باز کردم.گذاشتم اردیبهشت بریزد توی اتاق.باد می آمد‌.پرده می‌رقصید.از بیرون بوی درخت و از اتاق بوی لاوندر می‌آمد‌.یک گوشه با لئونارد کوهن خو گرفته بودم‌.داشتم فکر می‌کردم‌.به این‌‌که من فقط چند خط میان انبوه خط هایم.ناگه اندوه فرایم گرفت.اندوهِ خوانده نشدن‌.گم شدن.پرده آرام‌تر شده بود.دیگر شور رقصیدن نداشت انگار.عود هم آخر خط‌ش بود ولی نه آخرِ عطرش.کوهن هنوز می‌خواند‌.من هم هنوز در فکر بودم.که یکم اردیبهشت سی سال بعد،آیا کسی
پنجره را باز کردم.گذاشتم اردیبهشت بریزد توی اتاق.باد می آمد‌.پرده می‌رقصید.از بیرون بوی درخت و از اتاق بوی لاوندر می‌آمد‌.یک گوشه با لئونارد کوهن خو گرفته بودم‌.داشتم فکر می‌کردم‌.به این‌‌که من فقط چند خط میان انبوه خط هایم.ناگه اندوه فرایم گرفت.اندوهِ خوانده نشدن‌.گم شدن.پرده آرام‌تر شده بود.دیگر شور رقصیدن نداشت انگار.عود هم آخر خط‌ش بود ولی نه آخرِ عطرش.کوهن هنوز می‌خواند‌.من هم هنوز در فکر بودم.که یکم اردیبهشت سی سال بعد،آیا کسی
ارول موریس در مقدمة کتاب «جاسیگاری: مردی که واقعیت را انکار کرد»  (2018) به طور تلویحی می‌گوید تمدنی که حکیم و فیلسوفش تامس کوهن باشد حاکمش می شود دونالد ترامپ! 
او در مقدمه کتاب می نویسد:
«در همه جای اطاق خاکستر
و ته سیگار پخش شد. جاسیگاری بلوری را تامس کوهن یکی از برجسته‌ترین روشنفکران قرن
بیستم پرتاب کرد. آیا سر من را هدف گرفت؟ مطمئن نیستم، اما یادم هست که جاسیگاری
به عمد و با نفرت به سمت من پرتاب شد. شاید تصور کنید این اتفاق در مکانی دورافتا
ارول موریس در مقدمة کتاب «جاسیگاری: مردی که واقعیت را انکار کرد»  (2018) به طور تلویحی می‌گوید تمدنی که حکیم و فیلسوفش تامس کوهن باشد حاکمش می شود دونالد ترامپ! 
او در مقدمه کتاب می نویسد:
«در همه جای اطاق خاکستر
و ته سیگار پخش شد. جاسیگاری بلوری را تامس کوهن یکی از برجسته‌ترین روشنفکران قرن
بیستم پرتاب کرد. آیا سر من را هدف گرفت؟ مطمئن نیستم، اما یادم هست که جاسیگاری
به عمد و با نفرت به سمت من پرتاب شد. شاید تصور کنید این اتفاق در مکانی دورافتا
ارول موریس در مقدمة کتاب «جاسیگاری: مردی که واقعیت را انکار کرد»  (2018) به طور تلویحی می‌گوید تمدنی که حکیم و فیلسوفش تامس کوهن باشد حاکمش می شود دونالد ترامپ! 
او در مقدمه کتاب می نویسد:
«در همه جای اطاق خاکستر
و ته سیگار پخش شد. جاسیگاری بلوری را تامس کوهن یکی از برجسته‌ترین روشنفکران قرن
بیستم پرتاب کرد. آیا سر من را هدف گرفت؟ مطمئن نیستم، اما یادم هست که جاسیگاری
به عمد و با نفرت به سمت من پرتاب شد. شاید تصور کنید این اتفاق در مکانی دورافتا
آیت الله فاطمی نیا:
 گاهی تحمل همسر بداخلاق ، خودش نوعی سلوک است.
یکی از اولیاء خدا که بسیار مرد بزرگی بود و گفته اند امام زمان علیه السلام در تشییع جنازه ی او حاضر بودند ، همسر بسیار بداخلاقی داشت که سی و پنج سال او را شکنجه میداد ولی او تحمل میکرد !
بله ،تحمل کنید ، اصلا خیلی از اینها با تحمل و گذشت حل میشود .
☘️ گاهی هم اگر تحمل شود ، مثل نماز شب برای انسان سلوک الی الله است...
ممکن است که شما در روابط عاطفی خودتان یک سری ویژگی های خاصی را در مورد همسر خودتان بپذیرید و در عین حال فقط وی را تحمل کنید.
البته این امر منجر به شناخت تفاوت های موجود مابین پذیرفتن و تحمل کردن می شود تا در نتیجه بتوانید مابین آنها تمایز قائل شوید.۹ تفاوت بین پذیرفتن و یا تحمل کردن همسرپذیرفتن یا تحمل کردن همسر
کیو اولور[۲] به عنوان موسس یک مرکز رابطه ای و نویسنده کتاب اسرار مربوط به زوجین خوشحال[۳] گفته است که
    “زمانی که ما یک رفتاری را تح
صبح زود با آفتاب درخشانشجادو‌ی کویری و خاکستری و خلوتاتوبوس ساکت که همه مسافرانش خواب بودندصدای لئونارد کوهنهمه چیز می توانست وب باشد اماموجود کریهه با نگاهی شیطانی که تا عمق وجود را به اتش می کشاند و هرم جهنمی اش حال آدم را بد می‌کرد.برخورد وحشتناکی که در برابرش مرگ را باید طلب کنی
فریاد و بغضی که خفه شد 
و پانیک اتک وحشناک و تنهایی
لعنت...
میگویند کعبه هم تعطیل شد و خدا معجزه‌ای نکردآری در طول تاریخ اتفاقات ناگواری برای کعبه افتاد، ولی خدا کاری نکردبنی‌امیه با منجنیق کعبه را به آتش کشاند، ولی خدا کاری نکردبارها سیل آمد و خانه کعبه ویران شد، ولی بازهم خدا کاری نکردحجاج‌‌یوسف خانه خدارا ویران کرد، ولی معجزه‌ای نشداصلا اینطور بگویم، خدا بنا ندارد معجزه‌اش را برای هراتفاقی خرج کند و دائم معجزه کند. اصلا دائم معجزه کردن که دیگر اسمش معجزه نیست.
یکبار در طول تاریخ اتفاق افتاد
214
مطلب دیگر هم حرف هایی است که جناب ابوریحان بیرونی در «تحقیق ماللهند» دارد در مدتی که ایشان در هند زندگی می‌کردند.
ابوریحان
بیرونی می‌گوید ما از علمای هند یک گِله داریم و آن این است که در
خاورمیانه، بعد از جریان نوح، خلأیی احساس می‌شد، یک حادثه تلخی بود که به
هر حال، خاورمیانه را الحاد و شرک فرا گرفته بود.
وجود
مبارک ابراهیم (سلام الله علیه) قیام کرد، با مسأله وثنیّت و صنمیّت و
صابئین بودن و مانند آن احتجاج کرد، اثر نکرد؛ «هَذَا رَبِّی»
 
مینویسم و پاک میکنم...
یاد یکی از خاطره های ابوالفضل کاظمی افتادم توی کوچه نقاش ها... یاد یکی دیگر از خاطره های همدانی توی مهتاب خین شاید...
 
+جمع شده بودند بروند بگویند یا ما یا او، پروپاگاندا راه انداخته بود و مظلوم نمایی، مجبور شده بود بهشان بگوید: بروید هر چه گفت، گوش کنید. بینشان اختلاف افتاده بود، یک عده رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند. عده ای دیگر ماندند که رفیق نیمه راه نباشند و سوخته بودند. بعضی هایشان از خدا طلب مرگ کرده بودند و به
معمولا سعی می‌کنم خودمو وفق بدم با شرایط. عادت کنم به وضع موجود. خلاصه تحمل کنم هر چه هست رو. البته این رو نمی‌دونم که این کار از سر ناتوانی در ایجاد تغییره یا توانمندی در صبر و تحمل!اما گاهی شرایط - برای اون کسایی که دوستشون داری- سخت و غیرقابل تحمل می‌شه. سختی و فشار، اذیتشون می‌کنه. اینجاست که باید یه کاری کرد، دیگه وفق دادن و تحمل کردن کافی می‌شه، باید بخاطر اونا تغییر رو ایجاد کرد.برای من مسئله دقیقا همین نقطه است. اینجاست که به مشکل می‌
امیدوارم حد تحمل من این نباشد 
امیدوارم حد تحمل من این نباشد
میدانم این شب به راحتی صبح نمی شود 
چه کسی قرار است در کنارمن این جهنم را بگذراند؟ 
باز هم من در کنار من هستم
"من"
از تو ممنونم... 
تو به تنهایی چه شب هایی را که صبح نکردی 
امشب را هم میگذرانیم 
امشب را هم میگذرانیم....
ما صبور نبودیم. حالا هم نیستیم. فقط فهمیده ایم که مجبوریم تحمل کنیم. تحمل کردن با صبر کردن توفیر دارد. پشت صبوری کردن حال خوب نشسته است. اما پشت تحمل کردن بدترین حال و احوال نشسته است. ما تمام این سال ها تحمل کردیم. از آن روزهای کودکی..‌ تا این روزهای جوانی .. که یکی یکی پشت هم هرز‌ می‌روند ... خسته ام کرده اند دیگر. بدجور خسته ام کرده اند. دیگر از سن ام گذشته است که این چنین غم های کودکانه ای داشته باشم .‌‌.. اما ... این غم ها از کودکی با من بزرگ شده ا
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه
بزرگ ترین ضربه بر پیکر حکومت اسلام علی را مسؤلانی میزنند که پشت به نهج البلاغه کرده و اشرافی زندگی میکنند
مگر میشود کسی به علی ایمان داشته باشد و‌بر خلاف سیره علی عمل کند؟
مردمان جهان دو دسته اند
یا پیروان علی هستند
یا پیروان عمر 
حالت سومی هم ندارد به هیچ‌وجه 
عمر در مقابل اشرافیت معاویه سکوت کرد و آنرا تأیید کرد...
علی یک روز هم معاویه را تحمل نکرد
دانلود آهنگ جدید علیرضا قربانی به نام هم گناه
در این قسمت سایت سریال نما آهنگ تیتراژ سریال هم گناه با صدای علیرضا قربانی را قرار داده ایم.
متن آهنگ علیرضا قربانی هم گناه
♬♬♬
من تفنگی شده ام رو به نبودن هایت رو به یک پنجره در جمعیت تنهایتفکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم نزدیک کنمبی هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم شلیک کنمخنده های تو مرا باز از این فاصله کشت قهر نه دوری تو قلب مرا بی گله کشتموج موهای بلند تو مرا غرق نکرد حسم از سردی این بی خبر
بسم الله 
اگر نظریات داروین را در مورد تنازع بقا در طبیعت بتوان رد کرد در مورد ادارات دولتی ایران به جد می توان ثابت کرد !!! 
اگر زنده بود خوشحال می شد که نمونه های واقعی را پیدا کرده !
* در زبان لاتین به معنای انسان، گرگ انسان است .این عبارت اولین بار در نمایشنامه پلوتس بنام آسیناریا آمد و بعدها تامس هابز از آن استفاده کرد.
گاهی تحمل #همسر_بداخلاق ،
خودش نوعی #سلوک است. ⇩
یکی از اولیاء خدا که بسیار مرد بزرگی بود
و گفته اند امام زمان (علیه السلام)
در تشییع جنازه ی او حاضر بودند ،
همسر بسیار بداخلاقی داشت
که سی و پنج سال او را شکنجه میداد
ولی او تحمل میکرد !
بله ،تحمل کنید ،
اصلا خیلی از اینها با تحمل و گذشت
حل میشود .
گاهی هم اگر تحمل شود ،
مثل نماز شب برای انسان سلوک الی الله است..
" آیت الله فاطمی نیا "
تامس مور شخصیت برجسته انگلیسی و متعلق به قرن پانزدهم میلادی است. اتوپیا مهمترین اثر مور است که در آن جامعه ای آرمانی را با جامعه پرشروشور خود مقایسه می کند.
در واقع واژه اتوپیا را تامس مور ساخته است؛ وی در این کتاب همه تلاش خود را بکار برد تا به آن جامعه خیالی سیمایی اصیل ببخشد و این کار را با پرداختن به جزییات و استفاده از ادبیات در مورد ویژگی های آرامانشهر انجام داد. با این حال اتوپیای مور بر خلاف تصور برخی، افسانه بهشت زمینی نیست بلکه بهانه
سربازی یعنی تحمل روزهای تکراری ، تحمل بی احترامی ، تحمل سختی و شکستن غرور . 
سربازی تموم میشی  مطمن باش این شب بیداری های ، این اضاف ها ، این پست های ، این توهین ها ، و بی احترامی ها یه روزی تموم میشه کاش اون روزی که تموم میشی باشم اینجا بنویسم . و این داستان تمام سربازی 
بیست و یک اردیبهشت نود و نه . 
پی نوشت :  بسیار بسیار این جسم در این روز ها خسته س 
کاشکی می‌شد برم و ده سال بعدم رو یه نگاه خیلی کوچولو بکنم و برگردم. ولی نمی‌دونم آیا خود این نگاه کردنه در اون چیزی که می‌بینم لحاظ می‌شد یا نه.
هیجانش می‌رفت ولی خب از کنجکاوی دارم می‌میرممم چی کار کنممم. 
پ.ن. یه چیزی. مثلا آدم بره ببینه آینده‌ش رو، بعد ممکنه یه چیزی باشه که کلّی تعجب کنه و فکر کنه من چه جوری همچین زندگی‌ای رو دارم تحمّل می‌کنم!؟ ولی خب وقتی به مرور پیش رفته زندگی‌ش اون طوری شده نفهمه که داره چه زندگی‌ای رو تحمّل می‌کنه.
حقیقت اینه که ادمها هرچقدر هم مستقل باشن باز به روابط نیاز دارن
به اینکه دیده بشن
نه صرفا یه رابطه ی خاص!
همین روابط سطحی و معمولی
همین راه رفتن تو خیابون اصلا
 
بهترین خبری که میخوام بشنون اینه که فردا صد درصد خونه تکمیله و پس فردا هم اسباب کشی داریم
 
بهم ثابت شد تحمل یه خونه کوچیک و ندارم
تحمل زندگی تو مناطق شلوغ پایین شهر و ندارم
تحمل بودن مداوم کنار کسایی که فرهنگ و رفتار و طرز فکرشون خیلی از من فاصله داره رو ندارم
اصلا تحمل هیچ ادمی رو ندا
شاید اگر ما هم صبر و تاب و تحمل خدا رو داشتیم دیگه شکست معنی پیدا نکرد و خیلی از معضلات جامعه بشری امروز رو نداشتیم...
دمت گرم خدا که همه چیزو با هم و در کنار هم پیش میبری گرچه یکی سنگ باشه و دیگری شیشه.
ما امکانات و احتمالات رو مسنجیم و برنامه ای تدارک می بینیم حالا اگر شد که شد و اگر نشد یا بخشی از اون شد در هر حالت ما شرایط جدیدی داریم که لازم نیست هیچ گونه ناراحتی و ناخوشی به خودمون راه بدیم، متناسب با شرایط جدید کار رو ادامه میدیم. فقط کافیه هم
حسین فریدون یا اسفندیار رحیم مشایی !
جالب است که آقای حسن روحانی از اینکه قوه قضائیه به پرونده فساد رسیدگی می کند عصبانی است. آیا قوه قضائیه به پرونده اسفندیار رحیم مشایی رسیدگی نکرد و برای وی حکم صادر نکرد. آقای رئیس جمهور سعی کن به جای فامیل بازی به مصالح مردم توجه داشته باشی و نه اینکه از فساد حمایت کنی.
اهنگ بهنام بانی فقط برو - فقط برو از بهنام بانی - متن اهنگ بهنام بانی فقط برو کد پیشواز فقط برو بهنام بانی - بهنام بانی فقط برو ترانه فقط برو بهنام بانی...
نپرس از حال و روز من فقط برو نمون نشو پاسوز فقط بروبرس به زندگیت به فکر من نباش ازم که پرسیدن بگو دوسم نداشت ♫♪یکی دوتا نیست آخه درد این !!! دلم چیزی نمیگه خیلی مرد این دلمزیادی عاشقت شدم دلت رو نذار تموم شه قصمون چه خوب چه بد ♫♪از هرچی ترسید دل من سرش !!! اومد گفتم بهتر میشه اما بدترش اومدبعد از
۲۶۸۱ - «شمس پهلوی» درباره آخرین روزهای زندگی پدرش «رضا شاه» در خاطراتش نوشت: “در جزیره موریس (تبعیدگاه رضاشاه) وسیله تفریحی اعلیحضرت پدرم، بازی با گربه و سگ کوچک من بود ...”فردی که توسط بیگانگان به‌قدرت رسید و توسط بیگانگان از مسند قدرت پایین کشیده شد و در روزهای پایان عمر با سگ و گربه بازی کرد و در غربت و تنهایی مرد و خاک وطن، جسدش را تحمل نکرد.منبع: کتاب «تاریخ بیست ساله»، حسین مکی، ج۸، ص۴۷۶
دانلود فایل اصلی 
"به یاد یکی از آن بحث‌های بسیار خسته‌کنندة دورة دبستان افتادم.
یکی از بچه‌ها می‌گوید زمین مسطح است. من می‌گویم زمین یک گوی کروی است. بحث‌مان
می‌شود: مسطح است. نه، مسطح نیست. چرا‌، مسطح است. نه، نیست. چرا، هست. نه، نیست. بن‌بست.
ما به یک بن‌بست رسیده‌ایم. کوهن برای داوری وارد می‌شود. او به ما می‌گوید که واقعیتی
در کار نیست. شما از پارادایم‌های مختلفی آمده‌اید: پارادایمِ زمین مسطح و پارادایمِ
گوی کروی. برای هر یک از شما نام "زمین" معنای متف
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد دل من میخواست تلافی بکنه پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد وقتی رفتم نه که بارون نگرفت هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود اگه شب میرفتم و خورشید نبود آسمون خوب میدونم مهتابی بود دم رفتن کسی گفت سفر بخیر که واسم غریب و نا شناخته بود اما اون وقتی رسید که قلب من همه آرزوهاشو باخته بود چهره هیچ کسی پژمرده نبود گلا اما همه پژمرده بودن کسائیکه واسشون مهم بودم همه شاید یه جوری مرده بودن
:) هنوز نرسیدم کاملش کنم 
آخه
آخه شو وقتی کامل کردم میذارم 
اما! حس من نسبت به رفتارهای واکنشی ِ هیجانیم همونه که قبلا بوده: 
تنفر! و ناامیدی از خود! 
:| 
آاااه 
شروع مشاوره های جدید 
دکتر جدید 
داروهای جدید (مربوط به هفده سال قبل) 
و دوستم (همکارم) شماره م رو پیدا کرده و زنگ زده پنج بار! که اتوریجکت میشده پیام داده که میرفته تو هرزنامه که پاییز جان یه هفته است تو تلگرام جواب ندادی! :/ نمی دونم چکار باید بکنم :( بابا امروز فهمید مخالفتی نکرد موافقتی
هر ادمی یه روزی میاد یه روزی هم میره
بعضی رفتنا دلیل داره
بعضیاشم بی دلیله
رفتن من دلیل داشت
هرچیزی رو تحمل کردم
توهین...دروغ...تخریب ...تحقیر...نگاه از بالا...
ولی بی معرفتی تحمل کردن نداره
جایی کم نزاشتم ک حقم بی معرفتی باشه
خدانگهدارت
تست تحمل گلوکز (GTT) دربارداری چیست؟
 
 
 
تست تحمل گلوکز به صورت روتین در دوران باردرای بین هفته 26 تا 30 انجام می شود
 
تست تحمل گلوکز ( Glucose Tolerance Test) چیست و چرا در دوران بارداری انجام می شود؟تقریبا یک مورد به ازای هر 10 زن باردار دیابت بارداری ( GTT) را تجربه خواهند کرد. در صورتی که قند دو ساعت بعد از غذای فرد بالاتر از حد طبیعی باشد ، تست تحمل گلوکز (GTT) که شامل سه مرحله اندازه گیری قند خون است ، می تواند در تشخیص دیابت بارداری بسیار کمک کننده باشد.
تس
ساعت ۲۲ و ۳۳ دقیقه بود.همه ی ساعت ها عجیب جذاب می شوند چطور؟چه کسی دارد از این بازی با اعداد لذت می برد؟بگذریم
باز آمده ام کِ بگویم تقصیر آنها بود،تقصیر آنها بود ک گریه ام گرفت،تقصیر آنها بود کِ وا دادم،تمام این حرف های بی ربط را ب زور چپانده بودم داخل دهانم؛ سه ماه است ک چپانده ام...تقصیر آنها بود کِ نتوانستم تحمل کنم.من احمقم...من دوستِ احمق توعم کِ بلد نیست حرف بزند اخیرا...من دوستِ ترسیده ی تو عم کِ بِ عزای واقعه ی نیامده مشکی پوش شده است.من دو
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشتما را شکار کرد و بیفکند و برنداشتما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن اواو خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشتما را به چشم کرد که تا صید او شدیمزان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشتگفتا جفا نجویم زین خود گذر نکردگفتا وفا نمایم زان خود اثر نداشتوصلش ز دست رفت که کیسه وفا نکردزخمش به دل رسید که سینه سپر نداشتگفتند خرم است شبستان وصل اورفتم که بار خواهم دیدم که در نداشتگفتم که بر پرم سوی بام سرای اوچه سود مرغ همت من بال و پر نداشتخا
نپرس از حال و روز من
فقط برو نمون نشو پاسوز فقط برو
برس به زندگیت به فکر من نباش
ازم که پرسیدن بگو دوسم نداشت
یکی دوتا نیست آخه درد این دلم چیزی نمیگی خیلی مرد این دلم
زیادی عاشقت شدم دلت رو نذار تموم شه قصمون چه خوب چه بد
از هرچی ترسید دل من سرش اومد گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
از هرچی ترسید دل من سرش اومد گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
https://www.rosemusics.com/1398/03/behnam-bani-faghat-boro.html
هرجور که ف
از اخرین داستانم خوشش نیومد. یکم چیز میز به عنوان دلیل مِن مِن کرد ولی مسئله این نبود. فقط دیگه چیزایی که توی من دوست داشت رو نمیدید. دیگه از داستانام خوشش نمیومد، دیگه از بحثام راجع به کلمات خسته شده بود. از باورم به چیزای غیرواقعی متنفر شده بود. دیگه هیچ کدوم از چیزایی که بخاطرشون بهم گفت بیا دوست شیم رو دوست نداشت. حرفاش بوی نفرت میدادن و نمیخواست قبولش کنه. کاراش تایید کردن نفرتشو و اون بازم قبول نکرد. رفت و قبول نکرد.اخرین داستانمم دوست ند
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنندیکی زندگی می کند یکی تحمّل!انسان ها شبیه هم تحمّل نمی کنندیکی تاب می آوردیکی می شکند!
انسان ها شبیه هم نمی شکنندیکی از وسط دو نیم می شوددیگری تکه تکه!تکه ها شبیه هم نیستندتکه ای یک قرن عمر میکندتکه اییک روز...!! 
بسم الله ...

هر وقت کم آوردی ؛ 
هر وقت دیدی که دیگر طاقت نداری
هر وقت که حس کردی این غم‌ها ، سختی‌ها ، 
و شکلات‌های "میم‌"دار،
بیشتر از توان و تحمل تو هستند 
تین آیه را به یاد بیاور . . . 
" و ما هیچ‌کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کنیم"
( مومنون ۶۲)
خداوند ، 
ترا در حدی دیده که بتوانی این همه درد و سختی بکشی 
و تحمل کنی . . . و لب به شکایت باز نکنی ((:

+از قوانین کتابچه #قانوننامه
+اولین و آخرین قانون
دلم میخواد بنویسم اولین شب پاییز چ حسی دارم....
امروز عکسای پارسال این روزا رو نگاه میکردم ... خیلی هاشو حذف کردم...سیر تحولی من در شش هفت ماه گذشته ( از مهر به اینور) کاملا مشهود و نمایان بود ! گاهی دلم میخواست میتونستم جای اون دختر توی عکس بودم !‌دقیقا توی همون برهه ی زمان...بعد زمان رو همونجا متوقف میکردم..ادم ها رو...حرف ها رو...همه چی رو...
امشب فقط دلم میخواست یک نفر بود حرف میزد ، حرف میزدو حرف میزد و من هیچ نمیگفتم !
تمام./
 
+ بعضی وقتا هم میگم به د
ژوزیِ عزیزم
هر آدمی تحمل و ظرفیتی دارد.
برای من هر دوی این‌ها به پایان رسیده‌‌اند و همه چیز خارج از تحمل و ظرفیتم است.
ژوزیِ عزیزم
این روزها بیشتر از همیشه خسته و شکسته و بی‌رمق هستم. احساس درد تا مغز استخوانم نفوذ کرده و تحقیر کل وجود را تسخیر کرده است.
اما به تو اطمینان می‌دهم که از پس این روزهای سخت، دختری قدرتمندتر و مصمم‌تر برای تو از خودم بسازم.
در سال ۱۹۶۴ یک شب خانم جوانی در آمریکا مورد حمله یک دزد واقع شد. او زخمی شد و دزد فرار کرد. این خانم بیش از ۳۰ دقیقه درخواست کمک می کرد؛ ولی هیچ کس به او کمک نکرد. این خانم بر اثر جراحات وارده فوت کرد. پلیس پس از بررسی متوجه شد که در آن نیم ساعت ۳۸ نفر شاهد ماجرا بوده‌‌اند ولی هیچکس اقدامی برای کمک نکرده است. پس از این واقعه تلخ دانشمندان ارتباطات اجتماعی شروع به بررسی موضوع کردند که چرا هیچ کدام از حاضران با دیدن وخامت اوضاع حاضر به همکاری نشده

اتاق من همیشه سرد بوده. آخر وقتی احساس سرما می‌کنم، هیچ‌وقت لباس گرم‌تری نمی‌پوشم یا بخاری را بیشتر نمی‌کنم. فقط صبر می‌کنم. صبر می‌کنم تا به سرما عادت کنم.وقتی ندانسته، جسم داغی را بلند می‌کنم و دستم شروع به سوختن می‌کند، آن را رها نمی‌کنم. صبر می‌کنم، درد را تحمل می‌کنم و منتظر می‌مانم تا تحمل پوستم بالاتر برود.در تمام عمرم، تمامی مسیرهایی که می‌توانستم (در فرصت محدود رخدادهای زندگی) پیاده طی کنم، قدم‌زنان پیموده‌ام. گاهی یک مس
 
10 سال است که مربی هستم. این همه سال سابقه نداشت مرکز تعطیل بشود. الان سه ماه بیشتر است که تعطیل هستیم. دلتنگی حس غالب این روزهای من است. دوری از بچه ها سخت است. 
 
نوشتن هم سخت شده. کرونا هیچ جایی را هم برای فرار نگذاشته. کاری کرده که اگر کسی هم بخواهی فرار کنی از خودت یکی نتوانی. تحمل کردن یک «خود» از خودراضی گاهی سخت تر از تحمل دیگران است. خیلی وقت ها دلت می خواهد خودت را هم بگذاری و فرار کنی اما فعلا نمیشود.
 
Behnam Bani
Faghat Boro
#BehnamBani
نپرس از حالو روز من فقط برو
نمون نشو پاسوز من فقط برو
برس به زندگیت به فکر من نباش
ازم که پرسیدن بگو دوستم نداشت
یکی‌ دوتا نیست آخه درد این دلم
چیزی نمیگه خیلی‌ مردِ این دلم
زیادی عاشقت شدم دلت رو زد
بذار تموم شه قصمون چه خوب چه بد
 
از هر چی‌ ترسید دل من سرش اومد
گفتم بهتر می‌شه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
از هر چی‌ ترسید دل من سرش اومد
گفتم بهتر می‌شه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
 
هرج
نخبگان، به همان اندازه که وجود حکومت را برای جامعه لازم میدانند، از حکومت ها هم متنفرند.
هر حکومتی، باید مشروعیت نسبی داشته باشد، یعنی؛ موردپذیرش طیف اکثریت مردم باشد. لذا؛ با توجه به اینکه همیشه، اشخاص نا آگاه در یک جامعه، به نسبت سایر اشخاص آگاه همان جامعه خودی، از تعداد بیشتری برخوردارند، حاکمان باید مورد پذیرش اشخاص ناآگاه جامعه قرار گیرند حتی در حکومت های مونارشی و سلطنتی هم این چارچوب باید رعایت گردد. با این دلیل؛ اشخاص آگاه توسط دی
جالبه، اغلب ما ملت ایران، بسیار کم تحمل هستیم در شنیدن یه نظر مخالف حتی در این حد: به نظر من ادمونتون از واترلو قشنگ تره.
 
یعنی همین یه جمله میتونه طرف رو روانی کنه.
من معتقدم، وقتی شما توی 15 سال اول زندگیون یاد نمیگیرین که نظر مخالف بشنوین، یا کلا روی تربیت شما کار نمیشه،
تهش میشین همینی که هستین.
من یک مثال از یه فرد اشنا بزنم که همه شما با قایم موشک بازیاش آشنا هستین،
گرگ زاده واسه اینکه اثبات کنه که تورنتو از همه جای کانادا بهتره (که خب تجرب
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک
سلام
بی‌مقدمه برویم سراغ حافظ
بسم‌الله...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد   
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
تنها نه انتظار، فراموش مان شدهتنهایی نگار، فراموش مان شدهدر سردی گناه چنان منجمد شدیمبرگشتنِ بهار، فراموش مان شدهاز بس گناهکاری ما را عیان نکردالطاف پرده دار فراموش مان شدهآخر چرا تشرف شیخ بهایی و...فرزند مهزیار، فراموش مان شده؟!در اوج مشکلات، فراموش مان نکرددرد است اینکه یار، فراموش مان شدهبر هر که رو زدیم، حقارت کشیده ایمهر وقت مُستجار فراموش مان شدهطوری فریب خورده ی این زندگی شدیمسختی احتضار فراموش مان شدهاز برکت دعای امام زمان مانغم
برایت می نویسم ک بخوانی روزی. برایت می نویسم چون نیست جز تو برایم گوشی. برایت می نویسم ک هوا بس ناجوانمردانه سرد است. هم اکنون به وقت تنهایی هامان ساعت چند است؟ می نویسم برایت، چون ک حرف هست، زیادش هم. می خواهم ببینی خط های روی ساعدم را هم. می خواهم بدانی ک بعد تو، شب ها.. فرقی نکرد. با تو هم تنها بودم و بعد تو تنهایی نه، فرقی نکرد. می خواهم پهن شود لبخند به صورتت، بی قرص. نه زندگی کردن درون شب ها را، این چنین بی صبح. از یاد برده است چشمانت روشنایی را
یادتونه تو پست قبل درمورد داداشم غر زدم؟ امروز فهمیدم دلم پر تر از این حرفاست! مسئله اینه که ملت این روزای آخر رو حداقل میرن کتابخونه ای جایی که با آرامش و سکوت حداقل سعی کنن درس بخونن، بعد من رسما شدم پرستار بچه و خدمتکار نور دیده:| واقعا میگما! از صبح تا ظهر یا میخوره یا حرف میزنه. هی اینو بده، اونو بده. واقعا رو مخمه. هی حرف میزنه. الان مامانم تازه اومده و منم کلی غر زدم پیشش ولی نه تنها حالمو بهتر نکرد بلکه دلم میخواد گریه کنم واقعا. کاری هم از
برایت می نویسم ک بخوانی روزی. برایت می نویسم چون نیست جز تو برایم گوشی. برایت می نویسم ک هوا بس ناجوانمردانه سرد است. هم اکنون به وقت تنهایی هامان ساعت چند است؟ می نویسم برایت، چون ک حرف هست، زیادش هم. می خواهم ببینی خط های روی ساعدم را هم. می خواهم بدانی ک بعد تو، شب ها.. فرقی نکرد. با تو هم تنها بودم و بعد تو تنهایی نه، فرقی نکرد. می خواهم پهن شود لبخند به صورتت، بی قرص. نه زندگی کردن درون شب ها را، بی صبح. از یاد برده است چشمانت روشنایی را، غرق در
امام، مقاومت را از روی هیجان‌زدگی انتخاب نکرد، از روی احساسات زودگذر
انتخاب نکرد؛ پشتوانه‌ی انتخابِ مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک
پشتوانه‌ی منطقی است، پشتوانه‌ی‌ عقلانی است، پشتوانه‌ی علمی است و البتّه
پشتوانه‌ی دینی؛ منطق، پشت سرِ ایستادگی امام و مقاومتِ امام وجود دارد:


ادامه مطلب
یه خلافِ عهدِ بوقی کرده بودیم تو مدرسه. حالم ازش بهم می‌خوره. با نخِ کِش‌رفته از دفترِ معاون، رفتیم یه گوشه‌ی حیاط و سیبیلمونو زدیم. نگو نخ مدرسه قدیمی بود و در همین جهت، آلوده! بعد از این تخطی، تا یه هفته پشت لبمون قرمز بود. حتی مال فاطی جوش زد. تف به دنیای خلافکارا...حرفم اینه. شما به این دنیای کثیف پا نذازید.
#نه_به_خشونت_علیه_پشت_لب
پ.ن: فقط اونجایی که اشتباهی به خرمای بِرحی گفتم کَبکاب! یه نفر تحمل نکرد و به حرف اومد: به توام می‌گن دختر جنوبی
*چرا سردار سلیمانی، مثل خیلی از سیاسیون، از محبوبیتش سوءاستفاده نکرد؟
چون عاقل بود!*
چرا ایشان مثل خیلی از سیاسیون از محبوبیتش سوءاستفاده نکرد؟ چون عاقل بود و از محبوبیتش جز برای دین، و جز برای اصل انقلاب، و جز برای امنیت کشور استفاده نکرد، او می‌دانست اگر کسی از محبوبیتش سوءاستفاده بکند، چه بلایی بر سرش خواهد آمد. اگر کسی بگوید سردار مؤمن بود، آن هم به‌دلیل عقلانیتِ او بود که مؤمن شده بود. چه کسانی‌ ایمان نمی‌آورند؟ کسانی‌که نادان‌اند
اصلاً مگر میشود عاشقی نکرد و از دنیا رفت...خیلی از ما آدمها اصلاً عاشقی نمیکنیم،همه اش عادت است...عادتِ به دوست داشتن...عادتِ به تکرار کردن یک سری کلمات بی معنی...عاشقی که میگویم،منظورم این عشقهای مجازی امروزی نیست...عشقهایی که با in rel شروع و با block تمام میشوند...عشقهایی که ساعتی اند...که از روی عکس انتخاب میکنیم و با عکس بهتر جایگزین میکنیم...عشق را باید از پدرانمان،مادرانمان،از بزرگانمان یاد بگیریم...که به ما یاد میدهند رابطه ها را تعمیر کنیم،تعو
می‌گویند امشب شب قدر و شب اول قبر میترا استاد و اولین شب بازداشت متهم محمد علی نجفیست. وزیر، شهردار، اصلاح طلب، کارگزارانی، تکنوکرات، مرد سیاست، مرد بی‌سیاست، نخبه‌ای که فرار نکرد، قاتلی که فرار نکرد، قاتل همسر دوم، قاتل همسر اول. نظامیان سیاست را رها نکردند، اهل سیاست گلوله رها کردند. به جای افشاگریِ میترا استاد، استاد نجفی اعتراف کردند. آقای وزیر اشکال از شما نیست اشکال از آن دهه‌ی شصت است که وزیر و دانش‌آموزشش هم سرنوشت می‌شوند شما
میام بگم کاش دانشگاهم عوض میشد، رشته‌ام عوض میشد، بچه‌های رشته‌مون کلا عوش میشد میبینم دلم نمیخواد و&کاقعا... ولی من نمیتونم هرروز هعی تپش قلب ناشی از حرص خوردن و عصبانیت رو تحمل کنم.
من نمیتونم این حس بد لحظه‌های دیدنت و حتی بعدش و تحمل کنم، حالا یا حالم و به هم میزنی یا عصبیم میکنی یا دوست دارم یا یه مرگی این وسط هست که میدونم توام دچارشی فقط کاش بگذره کاش یه چیزی بشه که تموم بشه...
.
.
آسمونم دلگیر و تیرس مثل آخرین لحظه قبل از یه بارون شدید
از در میاد تو دستشو مشت کرده میگه چشماتو ببند دستتو بده بهم درست وقتی که منتظری سوسک پلاستیکی تو دستش باشه یه دستبند خوشگل میذاره کف دستت و میگه برات از جشنواره کسب و کار مدرسه خریدم، این اولین باره که تنهایی خرید کرده برام با پولی که میتونست کلی خوراکی خوشمزه بخره... کی انقدر بزرگ شدی لعنتی؟ چجوری میشه عاشقت نبود چجوری میشه با اینکه نمیذاری محکم بغلت نکرد؟ چجوری میشه برق خوشحالی تو چشماتو دید و گریه نکرد؟ چجوری میشه نمرد برات وقتی میگی دیدم
نخبگان، به همان اندازه که وجود حکومت را برای جامعه لازم میدانند، از حکومت ها هم متنفرند.
هر حکومتی، باید مشروعیت نسبی داشته باشد، یعنی؛ موردپذیرش طیف اکثریت مردم باشد. لذا؛ با توجه به اینکه همیشه، اشخاص نا آگاه در یک جامعه، به نسبت سایر اشخاص آگاه همان جامعه خودی، از تعداد بیشتری برخوردارند، حاکمان باید مورد پذیرش اشخاص ناآگاه جامعه قرار گیرند حتی در حکومت های مونارشی و سلطنتی هم این چارچوب باید رعایت گردد. با این دلیل؛ اشخاص آگاه توسط دی
حقیقتش یه چیزی که از هفته پیش سرش حرص میخورم
اینه که
من از محمد یه کمی پول قرض گرفتم. ولی اولا تا اومدم اینجا پول های ایرانم رو دادم همه رو براش انتقال دادن
هم بهم قرض داشت
بهش پول داده بودم و بارها از منجلاب و بدبختی نجاتش داده بودم
ولی دوست داشتم بهش بیشتر کمک کنم.
بدون اینکه دینی به گردنم باشه دوست داشتم اینکارو انجام بدم.
این جدی گرگ زاده هیچ کمکی در این راستا نکرد.
نه تنها هیچ کمکی نکرد
بلکه برگشته عین این عقده ایا ایمیل زده میگه تو با پول پ
عادت
ناجوان مردانه ترین بیماریست، زیرا هر بد اقبالی را به ما می قبولاند، هردردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت، در کنار افراد نفرت انگیز زندگی می کنیم، به تحمل زنجیرها رضا می دهیم، بی عدالتی ها و رنجها را تحمل می کنیم.به درد، به تنهایی و به همه چیز تسلیم میشویم.
عادت، بی رحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد می شود، در سکوت، کم کم رشد می کند و وقتی کشف می کنیم که چطور مسموم آن شده ایم، می بینیم که هر ذره بدن مان با آن عجین شده است، می بینیم که هر حرک
عنقریب از اوصاف نیک بعضی مردگان! این چنین یاد خواهد شد:

1. خدا بیامرز همیشه online بود.
2. در طول عمرش هرگز کسی را block نکرد
3. هرگز کسی را با هیچ comment ی نرنجاند
4. هرگز در like کردن کوتاهی نمی‌کرد
5. ثروت مندان را share و فقرا را tag می‌نمود
6. هیچ وقت هیچ postی را از کسی ندزدیده
7. در حالی جان را به جان آفرین سپرد که messenger اش همچنان باز بود
8. کسی نیست که خدا بیامرز درخواست دوستی اش را رد کرده باشه
9.هرگز کسی را delete نکرد
10. مگر چنین friend ی مستحق این نیست که روح پر فتوح ا
تا ۱۸ ماهگی ، هنگامی که تمام شرکت کنندگان GDNF را دریافت کردند ، هر دو گروه نسبت به قبل از شروع مطالعه نشان دادند که بهبود قابل‌توجهی در نشانه‌ها نسبت به قبل از شروع مطالعه و اینکه GDNF در زمان کنترل این طول زمان ایمن بود ، نشان دادند . با این حال ، هیچ تفاوت قابل‌توجهی بین این گروه‌ها ( placebo و GDNF در مقابل GDNF برای کل دوره مطالعه ) در نقاط انتهایی اولیه و ثانویه بالینی مشاهده نشد .
سوال این است که آیا مزایای بالینی پشت تغییرات بیولوژیکی مشاهده می‌ش
قیام یا سکوت؟
" مثال دیگر که مثال زدم مساله قیام و سکوت بود. این مساله هم بسیار قابل بحث است، فرصت نخواهد بود که در این جلسه به طور کامل در اطراف این مطلب بحث کنم. برای نمونه سید الشهداء سلام الله علیه را از یک طرف، و امام صادق علیه السلام را از طرف دیگر ذکر می کنم.امام حسین علیه السلام بدون پروا، با آنکه قرائن و نشانه ها حتی گفته های خود آن حضرت حکایت می کرد که شهید خواهد شد، قیام کرد. ولی امام صادق علیه السلام با آنکه به سراغش رفتند اعتنا ننمود
خانمِ تفکر و ٰ جنابِ مَن، زیر پرده‌های رقصان دراز کشیدند و باهم حرف می‌زنند. خانم تفکر به جناب من می‌نگرد، کمی عصبی شده و شروع می‌کند به پرسیدن. به یادآوری و به خیالش، روشن کردن موتور، یا زدن آمپول محرک و بیدار کردن آقای وجدان.
می‌گوید:  که ای منی که در اکنون، زیر پنجره‌، رو به انبوه درخت‌های مو لمیده‌ای و به زوج کبوتری نگاه می‌کنی که هر صبح، چوب به دهان و امیدوار و بغ بغو کنان می‌آیند و رو میله‌ی کوچک زیر درختان انگور، مشغول ساخت و ساز م
در محوطه دانشگاه یک حوض وجود دارد که محیط نسبتا زیبایی را به وجود آورده است و در هر دقیقه، 10 سلفی با فواره آن ثبت می‌شود و در ساعات میانی روز بسیار شلوغ می‌شود. من امروز تصمیم گرفتم به آن جا بروم و کمی کتاب بخوانم ، اما با وجود هدفون، سر و صدای محیط آنقدر زیاد بود که 5 دقیقه هم نتوانستم تحمل کنم. حالا رفته ام یک جای دیگر دانشگاه و دارم می‌نویسم، بلکه ذهنم کمی آرام شود و بعد از کلاس‌ها برای درس خواندن تمرکز داشته باشم. این‌جا هم پر سر و صدا است
دانلود آهنگ بهنام بانی فقط برو
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * فقط برو * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , بهنام بانی باشید.
 
دانلود آهنگ بهنام بانی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Behnam Bani called Faghat Boro With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه بهنام بانی به نام فقط برو
نپرس از حال و روز منفقط برو نمون نشو پاسوز فقط بروبرس به زندگیت به فکر من نباشازم که پرسیدن بگو دوسم نداشتیکی دوتا ن
یکی از مهم‌ترین معضلات ما در این قرنطینه تحمل 24 ساعته‌ی برادرهام بوده. دوتا پسر بچه‌ی 10 و 12 ساله درست توی سنی که اوج کنجکاوی، شادی و تلاش برای کشف اطرافشونن و بدتر از همه نه من و نه پدر و مادرم حوصله و توان همراهی و حتی تحمل این حجم از انرژی اونا رو نداریم.
الان هم که دارم این پست رو می‌نویسم ساعت نزدیک به 3 صبحه ولی اون دوتا تازه بعد از یک دعوای مفصل با هم آشتی کردن و دارن تبادل اطلاعات می‌کنن و دارم تلاش می‌کنم بهشون فضا بدم، سعی کنم همراهی
در شجاعت از حضرت امیر (ع) که بالاتر نداشتیم ، اما همانند مولایمان علی، بنا بر مصلحت و عدم فروپاشی وحدت ،گاهی باید لگد زدن عزیزانت را پشت درهای سوخته تحمل کنی !
تحمل رهبری معظم بر بعضی ناملایمات سالهای اخیر! در همین راستاست!
نقطه ی اوج مظلومیت همیجاست که قدرت داشته باشی و خموشی پیشه کنی!
 
 
بخشی از فصل سوم :
برای کوهن معنی واژه‌ها
به طور بی‌وقفه در حال تغییر است. شما به مجموعه‌ای از معانی کاملا متفاوت دست می‌یابید،
اما از این تغییر آگاه نمی‌شوید. چون معانی در دسترس شما نیستند. برای من این یک کابوس
است، یک کابوس واقعی. مثل یکی از نمونه‌های دوزخی در آثار جورج لوئیس بورگس است. در
واقع، کوهن شبیه یک نمونة معیوب از نمونه‌های بورگس است: نمونه‌ای بدون افسون، بدون
طنز، بدون بازیگری.


بورگس در "کتابخانة
بابل[1]"،
در مورد "کتابخانة تب‌
سلام. 
چنگیزخان از مردم آسیای میانه بود و نمی دانست که برای آنکه کوکب اقبال بر روی شانه‌هایش بنشیند باید تا پنجاه سالگی صبر کند. چنگیزخان سالها در حصار کوه و بیابان جنگید و بعداز کشتار بازرگانانش و پررویی ها و یاوه گویی های گوجلوک خان قراخاطایی و همچنین نامه های قره خان از سرزمین قره خانیان ، عزم را جزم کرد تا هر دوی آنان سرجای خود بنشاند. چنگیزخان نامه ای به گوجلوک مسیحی که مسلمانان را می کشت تا طوایف چینی های سیاه را جایگزین آنان کند نوشت :
امروز با حانیه رفتیم کلینیک چشم پزشکی، برای معاینه جهت عمل لازک یا فمتو چشم. یک قطره ای توی چشممان ریختند که مردمک چشم را گشاد میکرد تا معاینه انجام شود. از صبح تا حالا مردمکم به حالت عادی برنگشته و نمیتوانم خوب بخوانم یا چیزهای ریز و دقیق را ببینم! ولی این گشاد شدن مردمک خیلی برایم جالب بود :)) هی توی آینه نگاهش میکنم و ذوق میکنم!! عکسش را میگذارم شاید برای شما هم جالب باشد :))

+ مرسی از دوست ناشناسی که گوش دادن آهنگ بارانی آبی لئونارد کوهن را یاد
اینقدر وقتش رو صرف نشون دادن و ثابت کردن خودش  کرد که فراموش کرد بهش بگه دوستش داره.
اینقدر زمان گذاشت رو گفتن دوستت دارم و حرف های شاعرانه که فراموش کرد طرفش رو بشناسه و درکش کنه.
اینقدر اصرار داشت که دنیای متفاوت خودش رو نشون بده که یادش رفت از شباهت ها حرف بزنه.اینقدر حواسش به رقبا و از سر راه کنار زدنشون بود که فرصت نکرد حجم رابطه رو سنگین تر کنه. 
اینقدر به دهن های مردم نگاه کرد که فرصت نکرد به قلب خودش نگاه کنه. 
دلم می‌خواست یکی بهم توجه کنه، بعد دو سال دیگه نه تنها روحم بلکه جسمم نیازشو داد می‌زد.این یه هفته خی‌لی گریه کردم و استرس کشیدم چون درد توی بدنم می‌چرخید هرجا گیرش می‌آوردم از زیر دستم فرار می‌کرد و در می‌رفت..گیرش نمی‌آوردم و این حالمو بد می‌کرد..کلیه‌م درد می‌کرد و تا آزمایش کلیه می‌دادم دردم فرار می‌کرد و می‌رفت توی پاهام انقدر که دیگه نمی‌تونستم درست راه برم تا پاهام خوب می‌شد درد می‌اومد بالا و می‌رسید به چشمام.
خسته شده بودم
راستش نه همیشه... امروز از دسته روزهای عمیقا دلگیرم بود و هجوم سایه سیاه تاریکی... باورم نمیشه تو این دنیا حتا یه دوست اختصاصی ندارم :) از ظهر تا الان سالمط بودن و هیچ کار مفیدی نکردم صرفا نمیخواستم وقتی میان، تو اتاق تنها باشم! میدونی گاهی از دیدن اطرافیانت که یکی یا یه گروهی دارن که بهشون خوش میگذره باعث میشه بیشتر فکر کنی.. فکر کنی به عمق تنهاییت! بچه ها یا کوهن یا در حال خوشگذرانی با فرندهاشون که صد البته هیچوقت دنبال رابطه بی تعهد نبودم و نیس
#زندگی_به_سبک_مهدی (۳۲)
فکر می کنم دورو بر سال ۸۱ بود ‌.
 یه روز مهدی از دانشگاه اومده بود خونه و خیلی خسته بود .
 ازش پرسیدم چی شده ؟!
همیشه وقتی میومدی خسته بودی ولی امروز واقعا داغونی!
خندید و گفت تهران یه ماشین سوار شدم که بیام قم وسط اتوبان صدای موسیقیشو برد بالا منم تحمل کردم و چیزی نگفتم تا اینکه دیگه صدای زن رو داشت پخش میکرد !
منم با اینکه وسط بیابون بودم گفتم یا کمش کن یا من پیاده میشم !؟
اونم نامردی نکرد و زد کنار !
منم کم نیاوردم و پیاده
سلام
بعد از مدت ها تصمیم گرفتم دوباره بلاگم رو آپدیت کنم. می‌خوام بنویسم بعد از این همه مدت چه اتفاقاتی برام افتاد. فک کنم تا اینجا براتون نوشته بودم، که یه ترم دیفر کرده بودم، و منتظر ویزا بود. اما از اون به بعد این جوری شد:

برای ترم وینتر که ویزام نیومد، استادم با توجه به اینکه من خیلی خواستنی بودم، یه ترم دیگه اپلیکیشن من رو دیفر کردم. این رو هم بگم که دانشگاه آلبرتا (حداقل دانشکده شیمیش) یه ترم بیشتر دیفر نمیکنه، ولی به توصیه ی استادم، دیفر
دانشمندی آزمایشی بسیار جالب طراحی و اجرا کرد :
او آکواریومی را با دیواری شیشه ای به دو قسمت تقسیم کرد. در یک قسمت ماهی بزرگی انداخت و در قسمت دیگر ماهی کوچک تری که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ تر بود. دانشمند به ماهی بزرگ تر هیچ غذایی نداد تا تنها غذایش همان ماهی دیگر درون آکواریم باشد. مطابق انتظار او برای خوردن ماهی کوچک تر بارها و بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار به دیواری نامرئی برخورد نمود. دیوار شیشه ای به راحتی او را از غذای محبوب و لذیذ
 ازون روزی ک سرپرست و نگهبانا وحشت زده بهمون میگفتن "فقط برین" دو هفته میگذره
چ وحشتایی رو تحمل کردیم ک نکنه ناقلیم و برگشتنمون کارو بدتر کنه؟
هرچندروز ی بار ب ی حالت استیصال میرسم و میگم نمیتونم دیگه این وضعو تحمل کنم، اونم تا اخر فروردین؟ یا شاید بیشتر..قراره این ترممون بچسبه ب ترم بعد یا حذف ترم بشیم؟ نکنه وقتی برمیگردیم یکیمون کم باشه؟حتی تصورش دیوونم میکنه.اینارو ک مینویسم نمتونم جلوی گریه امو بگیرم. مامانم فشارخون داره چیکار کنم؟اگه چ
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
جناب دکتر عباسی
دوازده سال از زمانی که فریاد زدید که دختران شیعه را در امارات به حراج می گذارند گذشت و یک نفر از ناراحتی دق نکرد
جناب عباسی اگر آن روز دروغ گفتید که بزرگترین عذاب ها برای شما ناچیز است
و اگر حقیقت را گفتید و میدانید و برای مصالح شخصی سکوت کردید باز هم مستحق عذاب هستید؟
آن زمان مخاطب اصلی بیانات شما اصلاح طلبان بودند .بااین صحبتها دور دست مخالفان اصلاحات افتاد.،آیا به ا
همه فک میکنن خودزنی کردم
همه میگن دیوونست
بعضیا میگن این زخمای رو دستش واسه جلب توجهه
هیچکس لمسش نمیکنه
اینا خلاصی از درده
دردی که زیر پوست من آتیشم میزنه
وقتی رگامو پاره میکنم انگار دارم یه درد عمیقو از زیر وجود سیاهم میکشمش بیرون.. میکشمش رو پوستم
یه درد غیر قابل تحمل رو به یه درد قابل دیدن تبدیل میکنم
بزار حداقل لمسش کنم
اینجوری سبک میشم.. وقتی دردشو حس میکنم حداقل این قابل لمسه
وقتی قابل لمس میشه قابل تحمل میشه..
راستش فیلمش اونقدرا هم که همه میگفتن از نظرم جذاب نبود و جذبم نکرد گاهی دلم و به درد آورد گاهی شاید چند قطره ای نشست رو گونه ام اما نه به نظرم ارزش اینهمه تعریف رو نداشت.
البته باید بگم من نمونه سانسور شده اش رو دیدم و این شاید به تاثیر نباشه که قطعا هست ولی نه اینهمه.
فیلم هایی رو دوست دارم که آخر فیلم بگم وای لعنتی این چی بود و تا یک هفته ذهنم و مشغول کنه و نتونم فیلم دیگه ای ببینم ولی اینجوری نبود یه جاهاییشم کاملا مستند گونه بود.
ولی یه قسمتی
١. در جستجوی زمان از دست رفته (مارسل پروست)
٢. برادران کارامازوف (فیودور داستایوسکی)
٣. کوه جادو (توماس مان)
٤. سفرای کبار (هنری جیمز)
٥. دون کیشوت (میگل د سروانتس)
٦. موبی دیک (هرمن ملویل)
٧. ابشالوم، ابشالوم! (ویلیام فاکنر)
٨. جنگ و صلح (لئو تولستوی)
٩. تام جونز (هنری فیلدینگ)
١٠. ماجراهای هاکلبری‌فین (مارک تواین)
١١. صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)
١٢. بال‌های کبوتر (هنری جیمز)
١٣. جنایت و مکافات (فیودور داستایوسکی)
١٤. آرزوهای بزرگ (چارلز د
نه تنها این هفته، تمام وقتایی که تو این مدت هی خواستی بری نباشی هی دو روز دو روز سه روز سه روز نبودی تحمل میکردم و نمیفهمیدم باید جوابِ اینم یه روز به بدنم پس بدم. منم صورت و تنم پرِ کهیر شده دایمم میخاره. 
.
.
.
باز دارم باهات رویاهامو میسازم ولی نه با آدمِ الانت با آدم قبلت. من الان دیگه دوسِت ندارم از وقتی منو نخواستی سعی کردی با بیرحمی بذاریم کنار از همون روز . امیدی به هیچی ندارم. 
من تو رابطه ی با تو هیچوقت هیچی رو خودم تصمیم نگرفتم همیشه مطی
 در حالیکه خبرگزاری های مختلف خبر معافیت مالیاتی کتاب فروشی ها و ناشران را روی خروجی خود قرار دادند هیچ کس به موضوع صنعت چاپ و نقش محوری آن در این جریان اشاره ای نکرد.
در حالیکه خبرگزاری های مختلف خبر معافیت مالیاتی کتاب فروشی ها و ناشران را روی خروجی خود قرار دادند هیچ کس به موضوع صنعت چاپ و نقش محوری آن در این جریان اشاره ای نکرد.
 به گزارش آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران(پاپنا)، با نگاهی ساده به روند کاری کتاب فروشی ها به این نتیجه می رسیم
مرتضی سرمدی تحمل میکنم
دانلود آهنگ مرتضی سرمدی بنام تحمل میکنم
پخش آنلاین و لینک دانلود پرسرعت آهنگ تحمل میکنم با صدای مرتضی سرمدی
دانلود آهنگ جدید مرتضی سرمدی بنام تحمل میکنم
لینک مستقیم دانلود آهنگ ایرانی تحمل میکنم مرتضی سرمدی با بالاترین کیفیت
دانلود موزیک مرتضی سرمدی بنام تحمل میکنم با لینک مستقیم و پخش آنلاین
آهنگ ایرانی مرتضی سرمدی بنام تحمل میکنم
Morteza Sarmadi Tahamol Mikonam
 
 
دانلود با کیفیت 320
Download
دانلود با کیفیت 128
Download
یه اقایی
از سال 90
 
شروع کرده
 
از کسانی که دارن میرن از ایران بیرون،
لحظه آخر عکس میگیره،
 
مثل اینکه قیافه هیچ کدوم خندون نیست و همه اخم کردن.
 
اینها به کنار،
 
میگن مهاجرت جزو 4 تا ماتم بزرگه یعنی بدتر از درد اون، دردی وجود نداره، و غمش مساوی با از دست دادن عزیز هست.
 
امروز دوباره این یادم اومد،
که من با همچین مسئله ای روبرو شدم،
 
و دوست من (تنها دوست من توی کانادا)، نه تنها هیچ کمکی نکرد، نه تنها زیر همه قولهایی که خودجوش داده بود زد، نه تنها
حضرت امیر المومنین علیه السلام، در هیچ کدام از جنگ‌های خلفای غاصب شرکت نکرد. (به اعتراف اهل تسنن)
منحرفین از خط ولایت معصومین علیهم السلام ادعا می‌کنند که امیر المومنین علیه السلام در جنگ‌ها به خلفای غاصب مشاوره می‌داده است.
شبکه‌های وهابی نیز ادعایی را مطرح کردند که حضرت علی علیه السلام در جنگ‌ها و فتوحات خلفا شرکت کرده و یک زنی گرفته و صاحب بچه شد و همین طور هر چرت و پرتی که به ذهن خبیثشان می‌رسد می‌گویند.
این ادعا را این شبکه‌ها در حا
مهراب برهنه
دانلود آهنگ جدید مهراب به نام برهنه
Download music Mehrab – Berahne
دانلود با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ و لینک مستقیم به همراه متن آهنگ
تنظیم: پوک بند | مدیر برنامه: معراج
قلبی که شکسته را شکسته بند چاره نکرد
دلی که مرده ی لیلی توشه را خون باره نکرد
تو بشو قاضی بی طرف ناموسم که غیرت هیچکی قد من واسه تو پیرهن پاره نکرد
 
ادامه مطلب
در کلاس های آنلاین، آموزش و فراگیری زبان نسبت به کلاس های حضوری بسیار ساده است دیگر در زمستان تحمل سرما و در تابستان تحمل گرما را نخواهید داشت از ترافیک سنگین در شهرهای بزرگ خبری نیست و همه چیز در محل شماست البته بدون نیاز به حضور فیزیکی در کلاس درس و استاد. در کلاس های آنلاین بعد مسافت (مکان) دیگر معنا ندارد و در هر ساعت از روز که تمایل داشته باشید کلاس برگزار خواهد شد. فقط کافی است با استاد زبان ایتالیایی هماهنگ کنید تا کلاس های آنلاین راس سا
این حال بد داره شبیه یه بیمارى همیشگى میشه. بیمارى که علائمش بى حوصله شدن همراه با بغض ناگهانى هستش. این علائم معمولا هرچند وقت یه بار ظاهر میشه... 
راه درمانى واسش پیدا نشده، فقط با شکیبایى بیمار، دوره نقاهت طى میشه. کلافگى در این دوره اذیت کننده ست. اینکه شخص مورد نظر نه تحمل جمع رو داره و نه تحمل تنهایى، درنتیجه معمولا به زیر پتو میره تا خودش هم نمیدونه چى بشه. از طرفى چون میدونه توى این مدت بسیار حساس میشه، سعى میکنه باکسى صحبت نکنه که دلخور
■حکایت بعضی از  زنانِ دیروز و امروز ما حکایت آهنگ فتانه است.
[هم نامهربونه،هم آفت جونه،هم با دیگرونه
هم قدرم ندونه ندونه ندونه
هم درو و دورنگه،هم خیلی زرنگه،هم دلش چه سنگه
هم بامن بجنگه بجنگه بجنگه!
از این کاراش خبر دارم.ولی چی بگم دوسش دارم!!!!
خداوندا عجب دلداری دارم.
عجب یار ندونم کاری دارم.
غریب دوست و خودی سوزخدایا
خیال کردم منم غمخواری دارم...]
زنانی که دم برنمی آورند.خفه خون می گیرند.زنانی که تشنه محبتند.می دانند دارد چه بلایی سرشان می آ
               *بسم الله الرحمن الرحیم *
 
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ ربِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَ الْیَومِ الآخِرِ قَالَ وَ مَن کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ (126 بقره)
 
اضطرار آن ضرر حتمی است، یک وقت است انسان در برابر ضرر قرار می‌گیرد می‌تواند دفاع کند، یک وقتی در برابر ضرر قرار می‌گیرد ناچار است که ت
سختیه توی خونه پدر و مادر زندگی کردن و بچه ی ته تغاری بودن اینه که بقیه متاهلای خونواده دیگه دعوا های ریز و درشت خودشونم یه سرش رو میکشن توی خونه ی بزرگترا و گند میزنن به روح و روان و دو دیقه راحت توی خونه نشستنت. بچه دار هم که بشن بدتر دیگه، میارن بچه هاشونم میفرستن خونه ی پدربزرگ مادربزرگ، خودشون میرن پی خوش گذرونیشون؛ اصلا خوش گذرونی نه پی کارا و گرفتاریای خودشون. اونوقت باید دعوای فسقلی هاشونم تحمل کرد، مواظبشونم بود که یه وقت نخورن به در
یعنی کاوه چکار کرده بود؟ چرا همچین بلایی سرش اورده بودن؟! کاوه هر چقدرم در حقم برادری نکرد. اما باز سایه  و تکیه گاهی بود که دلم حداقل به بودنش خوش بود. به اینکه اگر روزی، جایی گرفتار شدم لااقل برادرم هست. بلاخره که دستم را میگیرد. درسته کاوه برای ستایش پدری نکرد اما ستایش دلش به بودن پدرش خوش بود. اما کاوه بد کرد. نه به خانوادش ! بلکه به خودش، به زندگیش، به ایندش. چرا بعضی از ادمها با اینکه میدونن راه زندگیشون رو اشتباهی رفتن باز به اون راه ادام
گفت: مگر ترامپ بلافاصله بعد از شروع آشوب‌های اخیر، رسماً از آن حمایت نکرد؟! و مگر اعلام نکرد که آمریکا نیازهای آشوبگران را تامین می‌کند؟!گفتم: بر منکرش لعنت! مایک پمپئو وزیر خارجه ترامپ هم با صراحت از اراذل و اوباش اجاره‌ای حمایت کرد و کنت تیمر‌من، عضو سابق سیا و مسئول کنونی موسسه آمریکایی NED هم اعتراف کرد که سازمان سیا علاوه‌بر نیازهای نرم‌افزاری آشوبگران، نیازهای سخت‌افزاری آنها را هم تامین کرده است.گفت: ولی دیروز ترامپ در کنفرانس خب
امیدوارم تا همیشه همینجوری باشه
این روزا از زندگیم خیلی راضیم
خوشحالم
چون زمانی که فکر میکردم زندگی دیگه کمترین ارزشی نداره و واقعا چرا باید بهش ادامه داد
خدا بهترین انگیزه و بهترین هدیه رو بهم داد
بهترین هدیه بخاطر تحمل اون شرایط سخت و نشکستن
قبول دارم که دیگه داشتم میشکستم و اونقدری که باید قوی نبودم
ولی کم هم تحمل نکردم
به هر حال...
الان با وجود کسی که عاشقانه عاشقشم و دقیقا همین پالس از طرف اون هم برام میاد زندگی بی‌نهایت زیباست و 
 
خدا
نشسته بودیم کنار هم...
از سر شوخی وقتی داشتن سر به سرم میذاشتن و اذیت میکردن گفتم خدایا به من سعه ی صدر بده اینا رو تحمل کنم...
خندید و زیر لب گفت سعه ی صدر...چه قدر هم که شما سعه صدر دارید و بهتون میاد....
چیزی نگفتم...
بازم حرف زدیم و خندیدیم...
بحث سر این بود که آدما تا کی از هم دلگیر میشن و کی بی خیال میشن...
من گفتم دلگیر شدن خودش یه نشونه قبول داشتن طرف مقابله...وگرنه اگر قبولش نداشته باشی میره تو رده ی out of order and out of question...
باز زیر لب گفت خلاف همه حرفات
دانلود آهنگ جدید به نام از هرچی ترسید دل من سرش اومد از بهنام بانی
Ahang az harchi tarsid deleman saresh omad az Behnam Bani
دانلود آهنگ از هرچی ترسید دل من سرش اومد بهنام بانی
نپرس از حال و روز من فقط برو نمون نشو پاسوز فقط برو
برس به زندگیت به فکر من نباش ازم که پرسیدن بگو دوسم نداشت
یکی دوتا نیست آخه درد این دلم چیزی نمیگی خیلی مرد این دلم
زیادی عاشقت شدم دلت رو نذار تموم شه قصمون چه خوب چه بد
از هرچی ترسید دل من سرش اومد گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به ع
برای یه عده ادم
چهل سالگی سنی هست که به بلوغ میرسن و قابل تحمل میشن
برای یه عده چهل و یک
برای بعضیا چهل و دو
 
برای بعضی از ادمها نیازه که تا شصت سالگی تجربه کنن، تا بزرگ شن
 
برای بعضیا سی سالگی کافی و زیادی هست
 
بعضی از ادمها باید تا هفتاد و پنج سالگی تجربه کنن تا بزرگ بشن
 
بعضیا هم هیچوقت بزرگ نمیشن. تا لحظه مرگشون یه ادم غیر قابل تحمل، خودخواه، دیکتاتور، و مزخرف میمونن. 
 
میخوام بگم، 
سن مهم نیست.
 
مهم اون رشد و بلوغی هست که باید داشته باشی
کم کم داره تصویرم از ذهنم می‌ره. و این خوبه. فقط چندتا تیکه تصویر گنگ، حاصل گذر سریع از جلوی آینه‌های خورد شده توی ذهنم موندن. یه تیکه از ریش زیر چونه‌ام که جوگندمیه - یه تیکه از گوشه‌ی قرمز چشمام، یه تیکه از گونه‌ی صاف و بدون برجستگی‌ام. از کارم راضی‌ام. از این که تموم آینه‌ها رو شکوندم.
 
بین خود شکستن و آیینه شکستن فرقی وجود نداره به نظرم. وقتی آینه‌ها رو می‌شکونی که خودت کامل شکسته شده باشی.. نتیجه‌شون هم فرقی نداره با هم. فقط یه سری تص
سلام
داشتم به مساله ازدواج فکر میکردم که اون مطلب رو خوندم..
اختلافات فرهنگی ؛اختلاف سلیقه های غذایی یا اینطور مسائل که خیلی توی چشم هستند بنظرمن خیلی مهم نیستند و بااینا میشه کنارامد
اما
اختلاف عقیدتی خیلی خطرناکه..
یکی از مشکلات اساسی ما اینه که میگه من بیرون لاک میزنم و من میگم زن من بیرون لاک نمیزنه و این شده جنگ جهانی..
فاطمیه است و من مشکی پوش؛اما وقتی نزدیک ترین کست مسخره کنه..
حاج قاسم دل میلیون ها آدم رو لرزاند چون خدا خواست اینجوری عز

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چیزهایی هست که نمی‌دانی...